سي ام صفر مصادف است با شهادت مهاجري که براي گسترش دين خدا و هدايت امت به قلمروي روي آورد که مردمانش در طول تاريخ اسلام، مهر دوستي و محبت او و خاندانش را چونان گوهر جان خويش پاس داشتهاند و خود و هويت تاريخي و فرهنگي خود را با قرار گرفتن در دايره محبت خاندان رسول اثبات كردهاند. مهاجري که از سرزمين نور در پي گسترش دعوت الهي از مدينة مأنوس خود پاي برون نهاد و خورشيد روشنگري شد که پيوند مردم سرزمين ما را با اهل بيت عصمت و طهارت(ع) استوارتر کرد غريبي که آمد تا در ميان ما قرار گيرد و ما غربت تاريخي خود و شيعه را هر صبح و شام در کنار مضجع پاکش زمزمه کنيم و درس استواري و استقامت فراگيريم؛ به قدوم مبارکش زمين را آذين بست و درخت وجود ما را به شجره طيبه اى پيوند زد که ثمره آن ولايت علي بن ابيطالب(ع) است.به ديگر سخن، اگر اين خاندان شريف، سايه حمايت و محبت خويش را بر سر ملت ما نميافکندند، ما هم در عرصه تاريخ، در اقوام ديگر مضمحل ميشديم.
حضور ما در عرصه تاريخ، مرهون و مديون قرار گرفتن در سايه هماي سعادت اهل بيت است و حضرت ثامنالحجج(ع)، نخستين کوکب سعادتي است که در آسمان ايران پرتو افشاني كرد. گرچه پيام پيامرسان توحيد، در آغاز، کنگرههاي قصر کسري را فروريخت و تا قبل از هجرت حضرت امام رضا(ع)، ايران عرصه تجلي آفتاب معنويت شده بود، اما حضور او در جمع دوستداران مشتاقي که جان مهر آميزشان با پيام حضرت دوست پيوند خورده بود، به ما توان زيستن داد. امام غريبي که امامت را در خلافت جور از کژانديشيها و بدانديشيها حفظ کرد و براي اين صيانت از کيان شيعه مسموم شد. امام غريب شهيد ما که خانهاش در همسايگي ظالمان قرار دارد تا تاريخ همواره شاهد اين ستيز دائمي باشد. هر بار كه به زيارتش مشرف مى شويم و در مشهدش چشم در چشم جور ميافکنيم و شهادت را به خويش و به تاريخ تذکر ميدهيم.
هنوز خاطره نماز عيدي که امام رضا(ع) مردم را بدان دعوت کرده بود، در حافظه ماست. هر سال عظمت و خلوص آن نماز را پيش چشم داريم و به هواي همان روزهايي که صداي ملکوتيش در آسمان اوج ميگرفت، نماز عيد ميخوانيم. خاطره آن روز را که به نيشابور درآمد و ما را در حصن«لا اله الا الله» قرار داد، تا از هر عذابي ايمن باشيم و گزند حوادث و مشرکان در ايمان ما تزلزل و خللي وارد نکند. ميراث معنوي حضرتش درسي است که در حافظه تاريخ شيعه ماندگار است و هرگز فراموش نخواهيم کرد آن روز را که به سرزمين ايران درآمد، تا خويشاوندي دو روح مشترک را که در طلب پارسايي و روشني بودند بر صحيفه تاريخ بنگارد. آن روز که موکب مبارکش به نيشابور رسيد، پيامي را از حنجره مبارکش به گوش مردم رساند که رسول وحي بيان کرده بود. آن روز که رسول با بار سنگين رسالت بر دوش، از غار حرا پايين آمد، خطاب به توده مردم فرمود: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا». پيامي که امام شهيد در نيشابور در جمع مشتاقان و مخلصان بيان فرمود هم ادامه همان کلامي بود که جهان را در معرض دگرگوني و تحول قرار داد.
«ابن صباغ مالکي» در کتاب فصول المهمه مينويسد: «حضرت ايشان فرمود: حديث کرد مرا پدرم موسي کاظم از پدرش محمدباقر از پدرش علي زينالعابدين از پدرش حسين شهيد کربلا، از پدرش عليبن ابيطالب که گفت: عزيزم و نور چشمانم! رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: جبرئيل حديث کرد مرا و گفت: شنيدم پروردگار سبحانه و تعالي ميفرمايد: کلمه
«لا اله الا الله» دژ من است، هر که آن را بگويد به دژ من وارد شده و آنکه به دژ من وارد شده، از عذاب من ايمن و آسوده است».
وجود مبارك حضرت علىابن موسى الرضا(ع) عطر شهادتي است که از بوستان محمدي(ص) در سرزمين ايران پراکنده شد و طي اعصار و قرون، ميليونها شيعه را مشتاق خود کرد. در همة ايام سال، بهويژه ايام پايانى ماه صفر و سالروز شهادتش ميليونها زائر شائق به زيارتش مىشتابند. اين ميهمان غريب که اکنون جهاني به حلقه دوستيش درآمدهاند، صورت نمادين دوستي ملت ما با خاندان شريف نبوت است. خانه حميد بن قحطبه، در سناباد، بدل به مشهدي شد که عطر شهادت را در سرزمين ايران پراکند و صورتي از مظلوميت شيعه شد. چراکه او همسايه خليفه جابري شد که در مشهد او دفن شده است.
پهنه دريا چو نظرگاه ماست / چشمه ناچيز نه دلخواه ماست
پرتو اين کوکب رخشان نگر/ کوکبه شاه خراسان نگر
آينه غيب نما را ببين / ترک خودي گوي و خدا را ببين
هرکه بر او نور رضا تافته است / در دل خود گنج رضا يافته است
کعبه کجا؟ طوف حريمش کجا؟ / نافه کجا؟ بوي نسيمش کجا؟
خاک ز فيض قدمش زر شده / وز نفسش نافه معطر شده
زندگي ما مردم ايران به عطر حضور امام رضا(ع) درآميخته است، از همين رو، وجود مضجع نورانى آن حضرت در شهر مقدس مشهد الرضا، ـ كه بهحق پايتخت معنوى كشور عزيزمان ايران نام گرفته است ـ رويدادي ساده نيست، نمودگار يک پيوند است؛ پيوندي که روح ايران عزيز را به پيامي بزرگ، که از گلوي عزيز امام رضا(ع) برمي آمد، برآميخت تا صداي ماندگاري شود در عرصه روزگار.