آفتاب جهان اسلام پس از 23 سال تابش و نورافشانی توانست حیات معنوی را برای جامعه آن روز به ارمغان آورد و سنت پیامبر (ص) که از طریق گفتار یا کردار و یا تصدیق وی در اختیار مردم قرار می گرفت از این زمان توانست در تفسیر کتاب آسمانی و اداره کشور و پاسخ گویی به نیازهای نو ظهور، موثر باشد و آن زمانی صورت گرفت که مردی بزرگ از خاندان رسالت (ص) آستین همت بالا زد و به نشر حدیث رسول خدا و پیام های او پرداخت و از این طریق دانشگاهی پدید آورد که در احیای سنت و تعالیم اسلام بی نظیر بود.
ششمین اختر فروزنده آسمان ولایت، حضرت جعفربن محمد صادق (ع)، در جمعه هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. بر او لقب صادق از همه پیشتر و برازنده تر شد، زیرا رسول گرامی (ص) فرموده بود: « هنگامی که فرزندم جعقربن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب متولد شد نام او را « صادق » بگذارید، زیرا به زودی در میان فرزندان او کسی متولد خواهد شد که هم نام اوست و به دروغ ادعای امامت خواهد کرد و « کذاب » نامیده می شود. »
حدود دوازده سال پر برکت از عمر امام صادق (ع) در کنار جد خود علی بن الحسین گذشت و پس از شهادت جدش تنها کسی که به تربیت او همت گمارد پدر وی امام باقر (ع) بود. که پس از شهادت آن حضرت خلیفه و جانشین او گردید و مسئولیت خطیر و سنگین امامت را بر دوش گرفت.
بخش مهمی از دوران زندگی امام صادق(ع) دوران اختناق و فشار حکومت بنی امیه بود که به علت نظارت و مراقبت شدید خلفای اموی امکان این که مردم بتوانند به سادگی دسترسی به خاندان پیامبر (ع) پیدا کنند وجود نداشت زیرا اگر فردی را می شناختند که نسبت به اهل بیت پیامبر (ع) اظهار محبت می کرد و یا به طور علنی با آنها رفت و آمد داشت، سرنوشت او مرگ بود یا سیاهچال های زندان ابد.
زندگی آن حضرت در زمانه ای آکنده از دروغ و ریا بود و پرده دری از چهره جهل، مبارزه ای بود که حضرتش در پی آن بود. آن امام همام با انتقال مجموعه معارف شیعه به گروهی کثیر از مشتاقان و مجاهدان پاکباز کوشید روح معنوی جامعه را به پیرایه خرد و پارسایی بیاراید. دوران حیات پرثمر حضرتش مصادف با خلافت هشام بن عبدالملک تا افول بنی امیه و آغاز به قدرت رسیدن عباسیان بود.
در این عصر علوم مختلف اسلامی چون فقه و حدیث و کلام و تاریخ و نجوم رونقی به سزا داشت. حضرت با فضل خداداد سرآمد دانشمندان روزگاران خود بود. مالک بن انس درباره معصوم ششم گفته است: " در فضیلت و دانش و عبادت و پارسایی هیچ دیده ای چون جعفربن محمد (ع) را ندیده و هیچ گوشی چنو وصفی را نشنیده است."
گروه کثیری از فقها و برجستگان عرصه علم در مجلس درس آن حضرت حاضر می شدند و از دریای فضل او کام جان را سیراب می کردند، تا بدانجا که تعداد آنها را چهارهزار تن بر شمرده اند.
رویارویی او با دیگراندیشان و پاسخ های مستدل و علمی و منطقی امام جعفر بن صادق (ع) استواری ایمان مومنان را موجب می شد و سنتی که او بنیاد نهاد، بعدها به گونه ای در بعضی از مدارس علمیه جاری شد.
سخن گرانبهایش همواره در ضمیر هر مومن طنین افکن است که: در آنچه ندانستن آن بر شما روانیست به نیکی بنگرید و برای خود خیراندیشی کنید و در طلب شناخت آنچه ندانستنش برای شما بهانه ای نیست کوشش کنید. زیرا دین خدا را ارکان و چایه هایی است که برای آن کسی که آنها را نمی شناسد، هرچه قدر هم در عبادت بکوشد، سودی به بار نمی آورد؛ و نیز کسی که آنها را نمی شناسد، هرچه قدر هم در عبادت بکوشد، سودی به بار نمی آورد؛ و نیز کسی که آن ارکان را شناخت و به آنها ایمان آورد، میانه روی او در عبادت به وی آسیبی نمی رساند.
در آن زمان فرقه هایی همچون خوارج، معتزله، مرحبه، متصوفه، زنادقه، جبریه، مشبهه، تناسخیه و ...... پدید آمده بودند که هر کدام عقاید خود را ترویج می کردند. از این گذشته در زمینه هر یک از علوم اسلامی نیز در میان دانشمندان آن علم اختلاف نظر پدید می آمد. در واقع امام (ع) با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوه ای غیر از شیوه عالمان وابسته به حکومت، عملا به معارضه با آن دستگاه برخاسته بود. آن حضرت به این وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار می آمد، تخطئه می کرد و دستگاه حکومت را از بعد مذهبیش تهی می ساخت. دوران زندگی امام (ع) با حکومت ده نفر از مروانیان و دو تن از خلفای عباسی به نام سفاح و منصور مقارن بوده است.
منصور بارها امام صادق (ع) را نزد خود می آورد ولی هر بار که تصمیم به کشتن حضرت می گرفت در انجام نیت شوم و پلید خویش موفق نمی شد. اما سرانجام نتوانست وجود امام را تحمل کند، چراکه به خوبی آگاه بود شهرت و آوازه آن بزرگوار همه جا زبانزد خاص و علم شده است. از این رو در ماه شوال سال 148 هجری ایشان را به وسیله انگور زهرآلود در سن شصت و پنج سالگی به شهادت رساند و بدن پاک و مطهرش را در کنار قبر پدر بزرگوارش و دیگر ائمه بقیع به خاک سپردند.