رمـــضان المبارک با نام مبارک على(ع) پیوند خورده است. نام و یاد شهید رمضان، این با فضیلت ترین ماه خدا با نام و یاد پیشواى پرهیزکاران و عطر شهادت حضرتش درآمیخته است . در ماه صیام، گرسنگی و تشنگی را تجربه کردن، دهان و چشم و گوش و فکر را از شبههها برحذر داشتن، پاکی را در همه اعضا و جوارح خویش جاری و ساری کردن و پاک شدن و به صفت پارسایان آراسته گردیدن؛عرصه و مجال می طلبد که حضرت حق این عرصه و مجال را در رمضان فراهم آورده است. روزه، بازایستادن از بدیها و گسترش نیکیهاست و سنت خداوند، گسترش پاکیهاست. قبل از بعثت رسول بزرگ خداوند، خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی(ص) نیز روزه در میان گذشتگانی که بر جاده شریعت انبیاء گام می زدند، وجود داشت. همچنان که کلام حضرت حق نیز بر این سخن ناطق است. آنجا که می فرماید:
«یا ایهاالذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم». خداوند جهان را بر مدار پارسایی خلق فرموده است. از همین روست که مفسرین در تعریف این که نخستین صائم روزگار، چه کسی بوده است، سابقه امر را به حضرت آدم می رسانند که وی روزه دار نخستین بوده است. این رکن از مسلمانی، زداینده دل از پلشتیها و پلیدیهاست و مؤمن هرگز به لباس لئامت و پستی آلوده نمی شود. روزه، رکن کامل کننده وجود مؤمن است. در رمضان حضرت حق بنده خویش را به آزمون فرامی خواند تا بزرگی و عظمت مخلوق خویش را به جهان خلقت بنمایاند. اراده آدمی در چشم فروپوشیدن از هر آنچه نفس آدمی در طلب آن است و انسان با روزه آن را سکون و سکوت و آرامش می خواند و به همگان نشان می دهد که آدمی برترین مخلوقات و جانشین خداوند است. اما ماه که از نیمه مى گذرد و به شبهاى مبارک قدر مى رسد، نام و یاد بزرگ شهید راه عدالت، پیشواى پرهیزکاران، جانهاى شیفته را به یاد آن بامدادى مى اندازد که فرق مبارک حضرت على در محراب عبادتش، از شدت عدالتش شکافته شد… محراب، مانند هر پگاه، پاسدار همیشه اش را به سوی خویش می خواند و علی(ع) بر سجده آخرین، پیشانی می ساید. تیغه شمشیر در تاریکی می درخشد و عرش می لرزد و محراب دری می شود از درهای بهشت. لبه تیز کینه و حقارت بر تارک ابرمرد اسلام می نشیند و خون مولود کعبه بر دامن ابن ملجم شتک می زند که عقدههای دنیایی اش را در شهادت بزرگمردی جست و جو میکند که دنیا را، دنیا را، دنیا را، سه طلاقه کرده است. و نخستین شهید محراب، ضربت خورده ازکینه حقیران دهر، رستگارترین آفریده یزدان است و ساقی کوثر است و همسرکوثر امت و گواه همواره تاریخ بر مظلومیت شیعه؛ که پیشانی اش همواره از خونش سرخ است و فریاد حق جویی و عدالت خواهی اش، فریاد برائت از استکبارش بر فراز تاریخ آونگ است و خواب مستکبران را برمیآشوبد. علی(ع) مرد محبت و آبادانی، که با هر ضربه ای بر خاک، چشمه ای جوشان پدید میآورد، که نیمه شبان، روزی یتیمان و بیوگان را در حریر حُبَش می پیچد و به در خانه مستمندان می رساند. مولاعلی که ذوالفقارش برترین شمشیر اسلام است، با همان دستانی که خیبر را به بازیچه ای بدل میکند، برای یتیمان بیوه زنی لقمه می گیرد. دستان علی سر پناه است. همه یتیمان به زیر دستان او پناه میآورند. قلب علی، مأمن خداست. همه راه گم کردگان از او نشان می جویند و… همان که محاسن به خون خویش خضاب می بندد و از ورای محراب به لقای جانانی میرود که عمری رنج و درد را برای او بر تابیده بود. استاد سیدمحمد حسین شهریار، این بزرگ شاعر اهلبیت عصمت و طهارت، درمثنوی «شب و علی»،خواننده را سوار بر شانههای زخمی تاریخ تشیع به پشت اعصار می کشاند و او را درخلوت تاریک کوچههای کوفه به تماشای عدالتی مظلوم می برد. عدالتی که با شتابی درخشان درمتن شب می لغزد. با آمدنش شب از چشمان کودکان یتیم کوفی می ریزد. استاد شهریار، این همه را با مهارت و توانایی شگرفی اینگونه می سراید:
ناشناسی که به تاریکی شب
می بـرد شـام یتیمـان عرب
پادشاهی که به شب برقع پوش
می کشد بارگدایـان بر دوش
شهید رمضان، حضرت امام على(ع)، مظهر کرم و بخشش است. طوری که درحال رکوع، انگشتر خویش را به مردی مستمند می بخشد. او در اواخر عمر مبارکش از پسر بزرگ خود حسن می خواهد که قاتلش عبدالرحمن بن ملجم، به آیین اسارت رفتار کند و به او شیر و نان دهد. استاد شهریار، این گونه تصویر کرده است:
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
طبع شاعر در برابر سیمای الهی علی در می ماند. نمی داند او را چه بنامد:
نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت متحیـرم چه نامـم شـه ملک لافتی را
شاعر اهلبیت، استاد شهریار، صحنه ضربت خوردن حضرت علی درماه مبارک رمضان را چنین به تصویر کشانده است:
ماه محراب عبودیت حق سر به محراب عبادت منشق همین مضمون در شعر«آغلار» که شاعر به زبان مادری خود ترکی سروده، به لحنی سوزناک تر بیان شده است:
علی، شق القمر، محراب تیلیت قان قولاق وئر، مسجد اوخشار، منبر آغلار
علی دن«شهـریار» سن بیراشـاره قوجاقلار قبری مالک اشتر آغلار
اما ذکرمصیبت على، بدون ذکر آلام و رنجهاى دختر پیامبر(ص) و مادر حسنین(علیهماالسلام) و همسر و غمگسار آن حضرت، ناقص مى نماید. استاد شهریار، قدرشناسى حضرت علی از تلاشها و رنجهایی را که حضرت فاطمه زهرا متحمل می شد، این گونه سروده است:
برو به کار خود، ای دون که در دیارعلی
به عالمی نفروشنـد مویی از زهـرا
عشق و ارادت به مولاعلی(ع) فقط خاص شیعیان نیست. به طوری که «جرج جرداق» مسیحی هم زبان به وصف او می گشاید:
«ماذا علیک یا دنیا لو حسدت قواک، فاعطیت فی کل زمنٍ “علیّاًً” بعقله و قلبه ولسانه و ذی فقاره». ــ ای روزگار! تو را چه می شد اگر تمام نیروهای خود را بسیج می کردی و در هر عصر و زمانی، بزرگمردی به نام علی را، بدان عقل، بدان قلب، بدان زبان و بدان شمشیر به انسانیت عطا می کردی! چه بودی اگر هر زمان چون علی یکـی زادی از مــادر روزگـار تـرازوی عدلـی چنان مستقیـم ستــون امانـی چنـان استــوار همـان گونه از ظلم بنیـاد کـن همان گونه بر زخم مرهم گذار استاد شهریار، اگرچه جزو سادات است، از این که علی گونه نیست، اشک حسرت می ریزد. با این همه، از شفاعت مولایش ناامید نیست:
جز یک نسب که از تو به خود بسته چیستم
من آن چنان که آل علی هست نیستم
اما مرا هم ای علی از خود مران، که من
تا چشم داشتم به حسینت گریستم
شفیعم کن علی را و خدایا مشکلم بگشای
که جز دست علی و آل او مشگل گشایی نیست
در ایام شهادت حضرت مولى الموحدین(ع)، ضمن عرض تسلیت این ایام، بهتر آن که مصرع وارههایی از شعر«علی یا انسان کامل» استاد شهریار، پایان بخش این یادداشت باشد: یا علی، نام تو بردم، نه غمی ماند و نه همی بابی انت و امی گوئیا هیچ نه همی به دلم بود، نه غمی بابی انت و امی…..
- - - -
برای مطالعه مستقیم این یاد داشت به ضمیمه روزنامه اطلاعات به تاریخ یکشنبه 1400/02/19 مراجعه فرمائید.